معنی فارسی circumaviate
B2به مسیر یا پروازی اطلاق میشود که به دور یک منطقه معین حرکت میکند.
Pertaining to a flight path that circumnavigates an area.
- ADJECTIVE
example
معنی(example):
مسیر دورپرواز به هواپیماها اجازه میدهد تا مناطق محدود را دور بزنند.
مثال:
The circumaviate route allows planes to avoid restricted areas.
معنی(example):
آنها پرواز دورپرواز را برای صرفهجویی در زمان برنامهریزی کردند.
مثال:
They planned a circumaviate flight to save time.
معنی فارسی کلمه circumaviate
:
به مسیر یا پروازی اطلاق میشود که به دور یک منطقه معین حرکت میکند.