معنی فارسی circumaviation

B2

به تمامی فعالیت‌های هواپیمایی که به دور یک منطقه خاص انجام می‌شود اشاره دارد.

The practice or industry of aviation that involves circumnavigation, typically in aviation.

example
معنی(example):

دورپروازی برای لجستیک پروازی جهانی مهم است.

مثال:

Circumaviation is important for global flight logistics.

معنی(example):

آنها درباره تأثیر دورپروازی بر سفرهای هوایی بحث کردند.

مثال:

They discussed the impact of circumaviation on air travel.

معنی فارسی کلمه circumaviation

: معنی circumaviation به فارسی

به تمامی فعالیت‌های هواپیمایی که به دور یک منطقه خاص انجام می‌شود اشاره دارد.