معنی فارسی circumaxile

B2

به حرکات و ویژگی‌هایی اشاره دارد که در اطراف یک محور خاص انجام می‌شود.

Pertaining to movements or traits that revolve around a specific axis.

example
معنی(example):

حرکات دورمحوری در آناتومی مهره‌داران مهم است.

مثال:

Circumaxile movements are important in vertebrate anatomy.

معنی(example):

مطالعه دینامیک‌های دورمحوری اطلاعات زیادی درباره حرکت حیوانات فاش می‌کند.

مثال:

The study of circumaxile dynamics reveals much about animal motion.

معنی فارسی کلمه circumaxile

: معنی circumaxile به فارسی

به حرکات و ویژگی‌هایی اشاره دارد که در اطراف یک محور خاص انجام می‌شود.