معنی فارسی circumcenter

B2

نقطه ای که بیزکتورهای عمود بر طرفین مثلث در آن تلاقی می‌کنند.

The point where the perpendicular bisectors of a triangle intersect.

example
معنی(example):

مرکز دور یک نقطه است که در آن بیزکتورهای عمود به هم می‌رسند.

مثال:

The circumcenter is the point where the perpendicular bisectors intersect.

معنی(example):

یافتن مرکز دور در ساختن دایره دور مثلث کمک می‌کند.

مثال:

Finding the circumcenter helps in constructing a triangle's circumcircle.

معنی فارسی کلمه circumcenter

: معنی circumcenter به فارسی

نقطه ای که بیزکتورهای عمود بر طرفین مثلث در آن تلاقی می‌کنند.