معنی فارسی circumciser
B1شخصی که عمل ختنه را انجام میدهد.
One who performs circumcision.
- NOUN
example
معنی(example):
حلقهمحافظ این مراسم را به عنوان بخشی از سنت انجام داد.
مثال:
The circumciser performed the ritual as part of the tradition.
معنی(example):
یک حلقهمحافظ باید آموزش ببیند تا این عمل را بهطور ایمن انجام دهد.
مثال:
A circumciser must be trained to perform the procedure safely.
معنی فارسی کلمه circumciser
:
شخصی که عمل ختنه را انجام میدهد.