معنی فارسی circumferentor

B1

دستگاهی برای اندازه‌گیری زاویه‌ها در نقشه‌برداری.

An instrument used in surveying to measure angles.

example
معنی(example):

یک دایره‌سنج در نقشه‌برداری برای اندازه‌گیری زاویه‌ها استفاده می‌شود.

مثال:

A circumferentor is used in surveying to measure angles.

معنی(example):

مهندس دایره‌سنج را برای به‌دست‌آوردن اندازه‌گیری‌های دقیق تنظیم کرد.

مثال:

The engineer set up the circumferentor to get accurate measurements.

معنی فارسی کلمه circumferentor

: معنی circumferentor به فارسی

دستگاهی برای اندازه‌گیری زاویه‌ها در نقشه‌برداری.