معنی فارسی circumfluence
B1حرکت یا جریان مایعات در اطراف یک جسم.
The flow or movement of a fluid around an object.
- NOUN
example
معنی(example):
حرکت دورانی آب در اطراف سنگها منظرهای زیبا ایجاد کرد.
مثال:
The circumfluence of water around the rocks created a beautiful sight.
معنی(example):
حرکت دورانی یک اصطلاح است که برای بحث در مورد حرکت مایعات در طبیعت استفاده میشود.
مثال:
Circumfluence is a term used to discuss the movement of fluids in nature.
معنی فارسی کلمه circumfluence
:
حرکت یا جریان مایعات در اطراف یک جسم.