معنی فارسی circuminsession
C2وارد نشستن یا پر کردن فضای درون در یکدیگر، به ویژه در الهیات.
The concept of one entity dwelling within another, commonly in theology.
- NOUN
example
معنی(example):
در بحثهای روابط الهی، موضوع دروننشینی معمولاً بررسی میشود.
مثال:
Circuminsession is often explored in discussions of divine relationships.
معنی(example):
الهیدانان از مفهوم دروننشینی برای توضیح وحدت استفاده کردند.
مثال:
Theologians utilized the concept of circuminsession to explain unity.
معنی فارسی کلمه circuminsession
:
وارد نشستن یا پر کردن فضای درون در یکدیگر، به ویژه در الهیات.