معنی فارسی circumplect

B1

محیط یا فضایی که دور آن را در بر می‌گیرد، با جزئیات و عناصری خاص.

To surround or envelop; to encircle or encase.

example
معنی(example):

هنرمند تصمیم گرفت بوم را با رنگ‌های زنده دور بگیرد.

مثال:

The artist decided to circumplect the canvas with vibrant colors.

معنی(example):

آنها می‌خواستند رویداد را با دکوری‌ها و چراغ‌ها دور بگیرند.

مثال:

They wanted to circumplect the event with decorations and lights.

معنی فارسی کلمه circumplect

: معنی circumplect به فارسی

محیط یا فضایی که دور آن را در بر می‌گیرد، با جزئیات و عناصری خاص.