معنی فارسی circumplication

B1

پروسه‌ای که در آن نظریات یا ایده‌ها به صورت دایره‌ای تحلیل می‌شوند.

The act of surrounding, enveloping, or circling, especially in a theoretical context.

example
معنی(example):

تحقیقات شامل یک دور زدن از نظریه‌های اصلی بود.

مثال:

The study involved a circumplication of the main theories.

معنی(example):

استدلال او بر پایه دور زدن زوایای مختلف بود.

مثال:

Her argument was based on the circumplication of various viewpoints.

معنی فارسی کلمه circumplication

: معنی circumplication به فارسی

پروسه‌ای که در آن نظریات یا ایده‌ها به صورت دایره‌ای تحلیل می‌شوند.