معنی فارسی claibornian
B2نسبت به مردم یا فرهنگ منطقهای به نام کلايبورن.
Pertaining to or characteristic of Claiborne or its inhabitants.
- ADJECTIVE
example
معنی(example):
فرهنگ کلايبورنی غنی و متنوع است.
مثال:
The Claibornian culture is rich and diverse.
معنی(example):
آنها به میراث کلايبورنی خود افتخار میکنند.
مثال:
They are proud of their Claibornian heritage.
معنی فارسی کلمه claibornian
:
نسبت به مردم یا فرهنگ منطقهای به نام کلايبورن.