معنی فارسی clampdowns

B2

محدودیت‌ها یا اقداماتی برای کنترل یا ممنوع کردن رفتارها یا اعمال خاص.

Enforcement actions taken to restrict or eliminate certain behaviors or practices.

noun
معنی(noun):

A sudden repressive or punitive restriction or control

example
معنی(example):

دولت اعلام کرد که محدودیت‌هایی بر فعالیت‌های غیرقانونی خواهد گذاشت.

مثال:

The government announced clampdowns on illegal activities.

معنی(example):

محدودیت‌های اخیر بر بسیاری از کسب‌وکارها تأثیر گذاشته است.

مثال:

Recent clampdowns have affected many businesses.

معنی فارسی کلمه clampdowns

: معنی clampdowns به فارسی

محدودیت‌ها یا اقداماتی برای کنترل یا ممنوع کردن رفتارها یا اعمال خاص.