معنی فارسی clancularly
C1به روشی که دومین یا سومی یا دیگر اشکال را مشابه هم چینش کند.
Arranged in a manner that emphasizes a shell-like or clustered pattern.
- ADVERB
example
معنی(example):
صدفهای با نظم کلانکولار یک اثر بصری شگفتانگیز ایجاد کردند.
مثال:
The clancularly arranged shells created a stunning visual effect.
معنی(example):
هنرمندان آثار خود را به صورت کلانکولار به نمایش گذاشتند تا طراحی را تاکید کنند.
مثال:
Artisans displayed their work clancularly to emphasize the design.
معنی فارسی کلمه clancularly
:
به روشی که دومین یا سومی یا دیگر اشکال را مشابه هم چینش کند.