معنی فارسی clangful
B1توصیفی که به صداهای بلند و ناگواری که از برخورد اشیاء تولید میشود، اشاره دارد.
Characterized by or full of clangs; noisy due to the presence of loud metallic sounds.
- ADJECTIVE
example
معنی(example):
صداهای جلف فلز در تالار طنینانداز شد.
مثال:
The clangful sounds of the metal echoed in the hall.
معنی(example):
او جو جلف شهر را در شب توصیف کرد.
مثال:
She described the clangful atmosphere of the city at night.
معنی فارسی کلمه clangful
:
توصیفی که به صداهای بلند و ناگواری که از برخورد اشیاء تولید میشود، اشاره دارد.