معنی فارسی clansmen
B2مردان یک قبیله، به ویژه کسانی که به یک گروه یا خانواده خاص تعلق دارند.
Men who are members of a clan, typically sharing ancestral ties and cultural traditions.
- noun
noun
معنی(noun):
A male member of a clan.
example
معنی(example):
مردان قبیله برای بحث درباره آیندهشان جمع شدند.
مثال:
The clansmen gathered to discuss their future.
معنی(example):
مردان قبیله در حین جشن لباسهای سنتی پوشیده بودند.
مثال:
The clansmen wore traditional clothing during the festival.
معنی فارسی کلمه clansmen
:
مردان یک قبیله، به ویژه کسانی که به یک گروه یا خانواده خاص تعلق دارند.