معنی فارسی clanswomen
B2زنان یک قبیله، به ویژه کسانی که به یک گروه یا خانواده خاص تعلق دارند.
Women who are members of a clan, typically involved in cultural and social activities.
- noun
noun
معنی(noun):
A female member of a clan.
example
معنی(example):
زنان قبیله نقش حیاتی در جامعه ایفا کردند.
مثال:
The clanswomen played a vital role in the community.
معنی(example):
زنان قبیله برای گردهمایی غذا آماده کردند.
مثال:
The clanswomen prepared meals for the gathering.
معنی فارسی کلمه clanswomen
:
زنان یک قبیله، به ویژه کسانی که به یک گروه یا خانواده خاص تعلق دارند.