معنی فارسی clapperclaw

B1

نوعی زنگ که با یک ضامن یا اهرم کار می‌کند و صدا تولید می‌کند.

A type of bell that produces sound when a lever or clapper is moved.

example
معنی(example):

زنگ در که از نوع کلپرکلا بود، هنگام فشار دادن صدا بلندی تولید کرد.

مثال:

The clapperclaw on the door rang loudly when pushed.

معنی(example):

او درب ورودی را باز کرد و زنگ در صدای شادی تولید کرد.

مثال:

She opened the front door, making the clapperclaw sound out a cheerful tone.

معنی فارسی کلمه clapperclaw

: معنی clapperclaw به فارسی

نوعی زنگ که با یک ضامن یا اهرم کار می‌کند و صدا تولید می‌کند.