معنی فارسی clapperclawer
B1زبان عامیانه، به شخصی اشاره دارد که همواره در حال گلایه و شکایت است.
A person who complains in a loud and annoying way.
- NOUN
example
معنی(example):
پیرمرد چلاق از ایجاد سر و صدا لذت میبرد.
مثال:
The old clapperclawer seemed to enjoy making noise.
معنی(example):
در داستان، چلاق همیشه در حال فریاد زدن شکایات بود.
مثال:
In the story, the clapperclawer was always shouting complaints.
معنی فارسی کلمه clapperclawer
:
زبان عامیانه، به شخصی اشاره دارد که همواره در حال گلایه و شکایت است.