معنی فارسی clarifiable
B1قابل روشنسازی و توضیح دادن.
Able to be made clear or understandable.
- ADJECTIVE
example
معنی(example):
دستورات با جزئیات اضافی قابل توضیح بودند.
مثال:
The instructions were clarifiable with additional details.
معنی(example):
برخی از مفاهیم با مثالها قابل توضیح هستند.
مثال:
Some concepts are clarifiable through examples.
معنی فارسی کلمه clarifiable
:
قابل روشنسازی و توضیح دادن.