معنی فارسی clawsick
B1احساس ناراحتی و درد که بعد از یک آسیب رخ میدهد.
Describes a feeling of discomfort and pain that occurs after an injury.
- ADJECTIVE
example
معنی(example):
پس از حادثه، او به دلیل درد احساس 'کلاسیگ' کرد.
مثال:
After the accident, she felt clawsick from the pain.
معنی(example):
اصطلاح 'کلاسیگ' ناراحتیای را توصیف میکند که معمولاً پس از آسیب احساس میشود.
مثال:
The term clawsick describes the discomfort often felt after an injury.
معنی فارسی کلمه clawsick
:
احساس ناراحتی و درد که بعد از یک آسیب رخ میدهد.