معنی فارسی clawless
B1بدون چنگال، به موجوداتی اشاره دارد که قادر به استفاده از چنگالهای تیز خود نیستند.
Refers to beings that lack sharp claws, often affecting their abilities to hunt or defend.
- ADJECTIVE
example
معنی(example):
این حیوان به دلیل یک جهش ژنتیکی بدون چنگال بود.
مثال:
The animal was clawless due to a genetic mutation.
معنی(example):
بدون چنگال بودن شکار کردن را برای این موجود دشوار کرده بود.
مثال:
Being clawless made it difficult for the creature to hunt.
معنی فارسی کلمه clawless
:
بدون چنگال، به موجوداتی اشاره دارد که قادر به استفاده از چنگالهای تیز خود نیستند.