معنی فارسی clawlike

B1

شبیه چنگال، به ویژگی‌هایی مراجعه دارد که به شکل یا عملکرد چنگال شباهت دارد.

Describes something that has features resembling claws, often in shape or function.

example
معنی(example):

این گیاه ویژگی‌های شبیه چنگال داشت که به چنگال شکارچی شباهت داشت.

مثال:

The plant had clawlike features that resembled a predator's grip.

معنی(example):

پیوست‌های مشابه چنگال این موجود ترسناک بود.

مثال:

The clawlike appendages of the creature were frightening.

معنی فارسی کلمه clawlike

: معنی clawlike به فارسی

شبیه چنگال، به ویژگی‌هایی مراجعه دارد که به شکل یا عملکرد چنگال شباهت دارد.