معنی فارسی claystone
B1نوعی سنگ رس که معمولاً نرم و پیوسته است.
A type of sedimentary rock formed from clay that is compacted and hardened.
- NOUN
example
معنی(example):
زمینشناس در بستر رودخانه گلی سنگی پیدا کرد.
مثال:
The geologist found claystone in the riverbed.
معنی(example):
گلی سنگی اغلب در سفالگری و سرامیک استفاده میشود.
مثال:
Claystone is often used in pottery and ceramics.
معنی فارسی کلمه claystone
:
نوعی سنگ رس که معمولاً نرم و پیوسته است.