معنی فارسی cliffside
B1منطقهای که در کنار cliffs قرار دارد.
The area at the edge of a cliff.
- NOUN
example
معنی(example):
نمایی از کنار صخره نفسگیر بود.
مثال:
The view from the cliffside was breathtaking.
معنی(example):
ما پیکنیکمان را در کنار صخره برپا کردیم.
مثال:
We set up our picnic on the cliffside.
معنی فارسی کلمه cliffside
:
منطقهای که در کنار cliffs قرار دارد.