معنی فارسی clockmutch
B1نوعی ساعت دیواری یا ساعتی که بر دیوار نصب میشود.
A wall clock or similar timepiece.
- NOUN
example
معنی(example):
ساعت دیواری در اتاق نشیمن ما بسیار تزئینی است.
مثال:
The clockmutch in our living room is very decorative.
معنی(example):
پدربزرگم برای زندگی ساعتهای دیواری تعمیر میکرد.
مثال:
My grandfather used to repair clockmuts for a living.
معنی فارسی کلمه clockmutch
:
نوعی ساعت دیواری یا ساعتی که بر دیوار نصب میشود.