معنی فارسی clockroom

B1

اتاقی برای نگهداری وسایل افراد در مکان‌های عمومی.

A room where coats and other personal items are stored, often in public places.

example
معنی(example):

ما کت‌هایمان را در اتاق ساعت در تئاتر گذاشتیم.

مثال:

We left our coats in the clockroom at the theater.

معنی(example):

اتاق ساعت پر از افرادی بود که منتظر وسایل خود بودند.

مثال:

The clockroom was crowded with people waiting for their belongings.

معنی فارسی کلمه clockroom

: معنی clockroom به فارسی

اتاقی برای نگهداری وسایل افراد در مکان‌های عمومی.