معنی فارسی clutchy
B1فشرده، به طراحی یا حالتی اشاره دارد که احساس قدرت و تسلط را منتقل میکند.
Describing something as having a tight or secure form, often relating to grip or hold.
- ADJECTIVE
example
معنی(example):
طراحی فشرده این کیف به راحتی حمل آن کمک میکند.
مثال:
The clutchy design of this bag allows for easy carrying.
معنی(example):
او هنگام دوچرخهسواری احساس گرفتگی فشرده از دستهها کرد.
مثال:
He felt a clutchy grip from the handlebars while riding his bike.
معنی فارسی کلمه clutchy
:
فشرده، به طراحی یا حالتی اشاره دارد که احساس قدرت و تسلط را منتقل میکند.