معنی فارسی clutchman
B2فردی که در لحظات کلیدی و تحت فشار عملکرد خوبی از خود نشان میدهد.
A person who performs well in critical situations, especially under pressure.
- NOUN
example
معنی(example):
کلاچمن با گل در دقیقه آخر بازی را نجات داد.
مثال:
The clutchman saved the game with his last-minute goal.
معنی(example):
هر تیمی به یک کلاچمن نیاز دارد که بتواند تحت فشار عمل کند.
مثال:
Every team needs a clutchman who can perform under pressure.
معنی فارسی کلمه clutchman
:
فردی که در لحظات کلیدی و تحت فشار عملکرد خوبی از خود نشان میدهد.