معنی فارسی clutterer
B1فردی که تمایل به شلوغ کردن فضا یا جمعآوری وسایل بیاستفاده دارد.
A person who tends to create disorder by leaving things lying around.
- NOUN
example
معنی(example):
شلوغکننده وسایلش را در همه جا در خانه رها میکند.
مثال:
The clutterer leaves his belongings all over the house.
معنی(example):
دوست من یک شلوغکننده است و در نگه داشتن وسایل منظم مشکل دارد.
مثال:
My friend is a clutterer and struggles to keep things organized.
معنی فارسی کلمه clutterer
:
فردی که تمایل به شلوغ کردن فضا یا جمعآوری وسایل بیاستفاده دارد.