معنی فارسی coadjacently

B1

به طور همجوار، به صورت نزدیک و در کنار یکدیگر.

In an adjacent or contiguous manner.

example
معنی(example):

دو شرکت برای افزایش سهم بازار خود به طور همجوار کار کردند.

مثال:

The two companies worked coadjacently to increase their market share.

معنی(example):

رودخانه به طور همجوار در کنار جاده اصلی جریان دارد.

مثال:

The river flows coadjacently alongside the main road.

معنی فارسی کلمه coadjacently

: معنی coadjacently به فارسی

به طور همجوار، به صورت نزدیک و در کنار یکدیگر.