معنی فارسی coapted
B1به هم چسبیده، اشاره به بافتها یا سطوحی که با هم پیوسته شدهاند.
Joined or fused together, referring to tissue or surfaces.
- VERB
example
معنی(example):
سطوح به هم چسبیده به بهبود کمک کردند.
مثال:
The coapted surfaces facilitated healing.
معنی(example):
زمانی که به درستی به هم چسبیدند، فرآیند بهبودی به راحتی پیش رفت.
مثال:
Once properly coapted, the recovery process went smoothly.
معنی فارسی کلمه coapted
:
به هم چسبیده، اشاره به بافتها یا سطوحی که با هم پیوسته شدهاند.