معنی فارسی coercibility
B1قابلیت وادارسازی، توانایی یا شرایطی که در آن فرد میتواند تحت فشار قرار گیرد تا اقدام کند.
The quality of being able to be compelled to act against one's will.
- NOUN
example
معنی(example):
خود را وادار کردن این وضعیت او را ناراحت کرد.
مثال:
The coercibility of the situation made her uncomfortable.
معنی(example):
متخصصان قابلیت وادارسازی تعاملات اجتماعی مختلف را مطالعه کردند.
مثال:
Experts studied the coercibility of various social interactions.
معنی فارسی کلمه coercibility
:
قابلیت وادارسازی، توانایی یا شرایطی که در آن فرد میتواند تحت فشار قرار گیرد تا اقدام کند.