معنی فارسی coercitive

B2

رفتاری که بر اساس زور و فشار برای کنترل رفتار دیگران صورت می‌گیرد.

Describing actions or behaviors that involve coercion.

example
معنی(example):

استراتژی‌های زورگو او باعث شد بسیاری احساس ناراحتی کنند.

مثال:

His coercitive strategies caused many to feel uncomfortable.

معنی(example):

رفتار زورگو می‌تواند در روابط عواقب جدی به همراه داشته باشد.

مثال:

Coercitive behavior can lead to serious consequences in relationships.

معنی فارسی کلمه coercitive

: معنی coercitive به فارسی

رفتاری که بر اساس زور و فشار برای کنترل رفتار دیگران صورت می‌گیرد.