معنی فارسی cognisability
B2قابلیت درک یا شناسایی پدیدهای؛ توانایی شناخت.
The quality of being able to be understood or recognized.
- NOUN
example
معنی(example):
قابلیت شناسایی پدیدهها به این معنی است که چقدر آنها به خوبی قابل درک یا شناسایی هستند.
مثال:
The cognisability of phenomena refers to how well they can be understood or recognized.
معنی(example):
در فلسفه، قابلیت شناسایی یک مفهوم میتواند بر پذیرش آن در گفتمان تأثیر بگذارد.
مثال:
In philosophy, the cognisability of a concept can impact its acceptance in discourse.
معنی فارسی کلمه cognisability
:
قابلیت درک یا شناسایی پدیدهای؛ توانایی شناخت.