معنی فارسی cognoscent
C2فردی که دانشی عمیق و تخصصی در یک موضوع خاص دارد، معمولاً در زمینه هنر یا علم.
A person who has expert knowledge in a particular area.
- NOUN
example
معنی(example):
یک فرد آگاه درباره هنر بسیار میداند.
مثال:
A cognoscent knows a lot about art.
معنی(example):
فقط یک فرد آگاه واقعی میتواند شراب باکیفیت را درک کند.
مثال:
Only a true cognoscent can appreciate fine wine.
معنی فارسی کلمه cognoscent
:
فردی که دانشی عمیق و تخصصی در یک موضوع خاص دارد، معمولاً در زمینه هنر یا علم.