معنی فارسی cohibitor

B1

مهارکننده، به ماده‌ای اشاره دارد که فعالیت یک فرآیند را کاهش می‌دهد.

A substance that inhibits or restrains a chemical or biological process.

example
معنی(example):

دانشمند یک مهارکننده جدید را به آزمایش معرفی کرد.

مثال:

The scientist introduced a new cohibitor to the experiment.

معنی(example):

مهارکننده‌ها به‌طور معمول در واکنش‌های شیمیایی استفاده می‌شوند.

مثال:

Cohibitors are often used in chemical reactions.

معنی فارسی کلمه cohibitor

: معنی cohibitor به فارسی

مهارکننده، به ماده‌ای اشاره دارد که فعالیت یک فرآیند را کاهش می‌دهد.