معنی فارسی collectibility

B2

قابلیت جمع آوری اشیا به گونه‌ای که ارزش آن‌ها افزایش یابد.

The quality of being collectible, often implying value appreciation.

example
معنی(example):

قابلیت جمع‌آوری خودروهای کلاسیک اغلب سرمایه‌گذاران را جذب می‌کند.

مثال:

The collectibility of vintage cars often attracts investors.

معنی(example):

قابلیت جمع‌آوری بالا به این معنی است که این اشیا می‌توانند در ارزش افزایش یابند.

مثال:

High collectibility means these items can increase in value.

معنی فارسی کلمه collectibility

: معنی collectibility به فارسی

قابلیت جمع آوری اشیا به گونه‌ای که ارزش آن‌ها افزایش یابد.