معنی فارسی collin
B1نام یک فرد، معمولاً به عنوان نام شخصی مورد استفاده قرار می گیرد.
A male given name, often used to refer to an individual.
- NOUN
example
معنی(example):
کولین از شروع کار جدیدش هیجان زده بود.
مثال:
Collin was excited to start his new job.
معنی(example):
سال گذشته کولین را در کنفرانس ملاقات کردم.
مثال:
I met Collin at the conference last year.
معنی فارسی کلمه collin
:
نام یک فرد، معمولاً به عنوان نام شخصی مورد استفاده قرار می گیرد.