معنی فارسی colline
B1تپه ای کوچک یا برآمدگی در زمین، معمولاً با شیب ملایم.
A small hill or mound, often with a gentle slope.
- NOUN
example
معنی(example):
روستاییان در تپه ای که دریاچه را نظاره می کرد زندگی می کردند.
مثال:
The villagers lived on the colline overlooking the valley.
معنی(example):
زیستگاه های تپه ای برای حیات وحش محلی مهم هستند.
مثال:
Colline habitats are important for local wildlife.
معنی فارسی کلمه colline
:
تپه ای کوچک یا برآمدگی در زمین، معمولاً با شیب ملایم.