معنی فارسی collinearly

B1

به صورت همراستایی، به خصوصیاتی اشاره دارد که در یک خط مستقیم قرار می گیرند.

In a manner that indicates or denotes collinearity.

example
معنی(example):

نقاط به صورت همراستا در طول مسیر مرتب شده اند.

مثال:

The points are arranged collinearly along the path.

معنی(example):

داده های توزیع شده همراستا می توانند تجزیه و تحلیل را ساده کنند.

مثال:

Collinearly distributed data can simplify analysis.

معنی فارسی کلمه collinearly

: معنی collinearly به فارسی

به صورت همراستایی، به خصوصیاتی اشاره دارد که در یک خط مستقیم قرار می گیرند.