معنی فارسی coloner

B1

مستعمره‌دار، فردی که وظیفه اداره و راه‌اندازی یک مستعمره را بر عهده دارد.

A person responsible for establishing and managing a colony.

example
معنی(example):

یک مستعمره‌دار باید در مذاکره و رهبری ماهر باشد.

مثال:

A coloner must be skilled in negotiation and leadership.

معنی(example):

مستعمره‌دار استقرار منطقه جدید را سازماندهی کرد.

مثال:

The coloner organized the settlement of the new territory.

معنی فارسی کلمه coloner

: معنی coloner به فارسی

مستعمره‌دار، فردی که وظیفه اداره و راه‌اندازی یک مستعمره را بر عهده دارد.