معنی فارسی colossian

B2

مربوط به شهر کولوس که در تاریخ باستان وجود داشت و مسیحی‌ها در آنجا ساکن بودند.

Relating to the ancient city of Colossae and its people.

example
معنی(example):

جامعه کلاسیان به خاطر اعتقادات قوی خود شناخته شده بود.

مثال:

The Colossian community was known for its strong beliefs.

معنی(example):

او نامه‌های کلاسیان را برای کلاس الهیات خود مطالعه کرد.

مثال:

She studied the Colossian letters for her theology class.

معنی فارسی کلمه colossian

: معنی colossian به فارسی

مربوط به شهر کولوس که در تاریخ باستان وجود داشت و مسیحی‌ها در آنجا ساکن بودند.