معنی فارسی combinant
B1خاصیتی که نشاندهنده ترکیب یا کیفیت ترکیبی است.
Relating to or resulting from the combination of elements.
- ADJECTIVE
example
معنی(example):
خصوصیات ترکیبی این عناصر واکنشهای منحصر به فردی ایجاد میکند.
مثال:
The combinant properties of these elements create unique reactions.
معنی(example):
ماهیت ترکیبی این دستور پخت اجازه میدهد که تفسیرهای مختلفی داشته باشد.
مثال:
The combinant nature of the recipe allows for various interpretations.
معنی فارسی کلمه combinant
:
خاصیتی که نشاندهنده ترکیب یا کیفیت ترکیبی است.