معنی فارسی combinate

B1

ترکیب یا ادغام کردن چند چیز با هم.

To combine or join together various elements.

example
معنی(example):

شما می‌توانید طعم‌های مختلف را ترکیب کنید تا یک غذای جدید ایجاد کنید.

مثال:

You can combinate different flavors to create a new dish.

معنی(example):

آنها قصد دارند تلاش‌های خود را برای موفقیت پروژه ترکیب کنند.

مثال:

They plan to combinate efforts for the project’s success.

معنی فارسی کلمه combinate

: معنی combinate به فارسی

ترکیب یا ادغام کردن چند چیز با هم.