معنی فارسی combinatorially
B2به طور ترکیبی، به نحوی که به ترکیب و ترتیب اشیاء یا اعداد پرداخته شود، و معمولاً در ریاضیات کاربرد دارد.
In a way that involves combining or arranging items according to specific rules.
- ADVERB
example
معنی(example):
این مسئله میتواند به طور ترکیبی با شمردن تمام ترتیبها حل شود.
مثال:
The problem can be solved combinatorially by counting all arrangements.
معنی(example):
ما میتوانیم دادهها را به طور ترکیبی تحلیل کنیم تا تمام نتایج ممکن را پیدا کنیم.
مثال:
We can analyze the data combinatorially to find all possible outcomes.
معنی فارسی کلمه combinatorially
:
به طور ترکیبی، به نحوی که به ترکیب و ترتیب اشیاء یا اعداد پرداخته شود، و معمولاً در ریاضیات کاربرد دارد.