معنی فارسی come running
B1به سرعت نزدیک شدن یا رفتن به جایی به دلیل هیجان یا اضطرار
To approach quickly, often as a reaction to something urgent or exciting.
- VERB
example
معنی(example):
وقتی خبر را شنید، به سرعت به سمت من آمد.
مثال:
When she heard the news, she came running to me.
معنی(example):
او همیشه وقتی برای کمک صدا میزنم به سرعت میآید.
مثال:
He always comes running when I call for help.
معنی فارسی کلمه come running
:
به سرعت نزدیک شدن یا رفتن به جایی به دلیل هیجان یا اضطرار