معنی فارسی comessation

B1

پایان یا قطع یک فعالیت یا رویداد.

The cessation or stopping of an activity or event.

example
معنی(example):

پایان رویداد حس آرامش را به همراه داشت.

مثال:

The comessation of the event brought a sense of relief.

معنی(example):

پس از پایان، همه احساس آرامش بیشتری کردند.

مثال:

After the comessation, everyone felt more relaxed.

معنی فارسی کلمه comessation

: معنی comessation به فارسی

پایان یا قطع یک فعالیت یا رویداد.