معنی فارسی comitial

B2

مربوط به کمیته‌ها، به فرایندها و مجامع عمومی اشاره دارد.

Comitial, pertaining to or characteristic of a committee or assembly.

example
معنی(example):

فرایند کمیته‌ای برای اتخاذ تصمیمات دموکراتیک ضروری بود.

مثال:

The comitial process was essential for making democratic decisions.

معنی(example):

ج gatherings کمیته‌ای نشان‌دهندهٔ مشارکت شهروندان در حکومت‌داری بود.

مثال:

The comitial gatherings showcased the citizens' involvement in governance.

معنی فارسی کلمه comitial

: معنی comitial به فارسی

مربوط به کمیته‌ها، به فرایندها و مجامع عمومی اشاره دارد.