معنی فارسی comitium

B2

کمیتم، مکانی در روم باستان که برای تجمعات عمومی استفاده می‌شد.

Comitium, a public meeting place in ancient Rome, used for assemblies.

example
معنی(example):

کمیتم محلی بود که شهروندان برای کمیته‌ها جمع می‌شدند.

مثال:

The comitium was the place where citizens gathered for the comitia.

معنی(example):

در روم باستان، کمیتم به عنوان یک محل مرکزی برای ملاقات‌ها خدمت می‌کرد.

مثال:

In ancient Rome, the comitium served as a central meeting place.

معنی فارسی کلمه comitium

: معنی comitium به فارسی

کمیتم، مکانی در روم باستان که برای تجمعات عمومی استفاده می‌شد.