معنی فارسی commassation

B1

جمع‌آوری یا گردآوری نیروها یا افراد در یک مکان خاص.

The act of gathering or assembling troops or personnel.

example
معنی(example):

جمع‌آوری نیروها در سپیده‌دم انجام شد.

مثال:

The commassation of troops occurred at dawn.

معنی(example):

جمع‌آوری موثر می‌تواند به عملیات موفق منجر شود.

مثال:

Efficient commassation can lead to successful operations.

معنی فارسی کلمه commassation

: معنی commassation به فارسی

جمع‌آوری یا گردآوری نیروها یا افراد در یک مکان خاص.